به نام خدا
*******************
گُرز :چوب درخت نخل
اُوسویی :خراب شدن طارونه درخت نخل بر اثر آب زیاد خوردن
کَچَل گِیربی:اظهار ندامت و پشیمانی
ری قالی چَرده:اصطلاح کنایی از لاغر و نحیف بودن
کاغذ گرون:عقدنامه ازدواج
مُشته :دسته ابزارآلات
دولاخ:طوفانِ گرد و خاک
مَرَج:زنبیلی ساخته شده از برگ درختان خرما
پِیِش:برگ درخت خرما
شانگُول:گاوه ماده جوان
رَش:قرمز رنگ ....گُو رَشو :گاو قرمز رنگ
چَویش یا چَبیش:بز جوان
کُچ یا اصلاح کُچُبال:گوشه
رُوُن:توری از جنس نخ یا پلاستیک برای جمع آوری کاه گندم
مینجی کردن:وساطت کردن
چیرّآه:ناله و فریاد بلند
کِنجِکو کردن: جست و جو کردن ،به دنبال چیزی گشتن
کِنِس:خسیس
چِنگُوپِل کردن:دست و پا زدن
قاش:جای نگهداری گوسفند و بز
آخُوره:محل غذا خوردن گاو که با گِل و کاه ساخته میشده.
جَویّیه: وسیله ای برای آب خوردن گوسفند
دَوَل دادن :معطل کردن کسی یا اصلاحی برای اذیت کردن
بَرات دادن:نشانه دادن
عسل تو گِز:اصطلاحی برای چیزی یا شرایط باارزش و خوب
هِلوقجه:تاب خوردن
پِشِنگه یا تَرَشه: ترشح کردن یا ریختن
قُولاق:شبه انسانی بزرگ و غول پیکر در قصه ها برای ترساندن بچها
دِی آل: جن
جُول: وسیله ای شبیه زین اسب برای سوار شدن بر الاغ
جُووال:خورجین بزرگ از موی بز درست شده
کَبِشکَن:اصطلاح آشپز خانه در زمان قدیم
اُوره:وسایل
پِلاس:فرش
شَطّ:فرشی بافته شده از برگ خشک درخت نخل
جُوُسُوآل:حال و احوال کردن یا به اصطلاح پرسش و پاسخ
چاکُوره:اصطلاحی برای چاه های قدیمی و غیر فعال
پَرچَل:کثیف
گُو لیسیده: عبارت کنایی از جهت تمییز و پاکیزه بودن
پادویی کردن:اصطلاحی در دو معنای کار بیهوده کردن و تلاش کردن با توجه به جمله.
کفتِکوشو گرفتن:حالش رو گرفتن .
دایر کردن:برپا کردن
پَروَنگ:بند و طناب و وسیله ای برای بالا رفتن از درخت نخل
اُوریس:بند کلفت
خَچِه کردن :امان ندادن یا محاصره کردن
نیِمدَر:پنجره اتاق
بِوُن:پشت بام
خاکِشتر:خاکستر
چُورُّومور کردن :اصلاح گز گز کردن یا درد ناشی از مفاصل
شُوسُون یا شُوسُون گرفته:کنایه از شرایط سخت
تَنگُوتَلُو کردن یا هَلی کردن :کنایه از لگد مال کردن و زیر و رو کردن
خَصِیل:بهترین نوع علف برای خوراک حیوانات
گَچِین :تخته ساخته شده از گچ برای پهن کردن نان محلی
تِرزین:ترازو
تَربالِه یا تَربالوُ ،زیر تربالو:قسمتی از خانه که تختی گذاشته و وسایل زیر آن میگذاشتند.
جَرّو و مُناقِشِه:جنگ و جدال
مُرِّکوُ و موچونه: مچاله شدن و اصطلاحی برای ناتوان بودن افراد پیر
سَردُسول: کنایه از زرنگ نبودن
شِمّه:بو شِمّه بردن :کنایه از آگاه و مطلع شدن
یکی به دو کردن:کنایه از جروبحث کردن
خدا بایگیرت بُو:خدا به همراهت
چیشمی شورو:چشمه ای روان و شور در زیر باغات دهرم
مُهل دادن:صبر دادن، امان دادن
******************
پاسخ : درود واقعا ممنون حتما در قسمت بعدی استفاده میکنیم.