ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ایجاد رمز دوم اینستاگرام | 0 | 84 | admin |
شروع به کار دوباره انجمن دهرم ناب | 0 | 47 | admin |
مصاحبه با خواننده جنوبی ( حیدو هدایتی ) | 1 | 82 | admin |
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ایجاد رمز دوم اینستاگرام | 0 | 84 | admin |
شروع به کار دوباره انجمن دهرم ناب | 0 | 47 | admin |
مصاحبه با خواننده جنوبی ( حیدو هدایتی ) | 1 | 82 | admin |
نویسنده: در تاریخ 19فروردین با حضور جناب آقای قربان و قربانی پسین گاه به اتفاق به سمت بقایایی آسیاب آبی قدیمی رفتیم البته چیز زیادی از آن باقی نمانده بود قسمتی از تنور آن و ردی از جزول آن حیف و صد حیف که این بنای با ارزش و قدیمی در حال فرسایش است مطالب جمع آوری شده در این مطلب مربوط به امروز و قسمتی از آن مربوط به سال 2014 میباشد ابتدا توجه شما رو به گزارشی که امروز گرفتیم جلب میکنیم با ما همراه باشید.
از شما خواننده گرامی تقاضا میشود این مطلب را بادقت بخوانید
به نقل از دهرم دات کام (و با هدف احیاء مطالبی ارزشمند که در سایت دهرم دات کام به فراموشی رفت):
توجه متن زیر در تاریخ 22مهر1393 توسط سایت دهرم دات کام
تفاوت سطح زندگی قدیم و حال حاضر و همچنین همت بالا و پر از امید گذشتگانمان حقیر را بر آن داشت تا پلی به گذشته تاریخ آبا و اجدادمان بزنم و با عبور از این پل، اطلاعاتی در مورد سطح زندگی گذشته بدست آورم. برای این منظور و همچنین آشنایی با فرهنگ دوست داشتنی قدیم دهرم که هنوز هم اصطلاحات و واژههای ناب در بین مردم شنیده میشود مرا به سراغ بنای سنتی و تاریخی آسیاب حاج سید حسین برد.
برای تهیه این داستان واقعی ابتدا به اتفاق حاج کاکاخان عباسپور سراغ محل آسیاب که در ضلع جنوب شرقی دهرم در کنار مسیر قدیمیرودخانه شور و کمیجلو تر از پوز پاکِمَر، تقریباً نزدیکی سنگ شکن شهرداری کنونی واقع شده رفتیم که به علت گذشت مدت زمان طولانی و تغییر مسیر رودخانه شور و آبهای سیلاب تقریباً این بنای تاریخی قدیمیدهرم که به دست پدران ما بنا شده از بین رفته به خاطر همین مدتی گذشت تا آنرا پیدا کردیم و از آن چند عکس برای معرفی بهتر به خوانندگان تهیه کردم.(که این عکس ها دیگر در دسترس نیست)
همانطوریکه در بالا اشاره شد به دو دلیل این بنای دوست داشتنی قدیمیها از بین رفته است؛ که یک دلیل آن قید شد و دلیل دیگر آن به نظر میرسد (از آنچه پیداست) توسط عوامل انسانی که در زمینه گنج یابی فعالیت داشته اند باعث تخریب محل تنور شده اند تا شاید به اشیاء باقی مانده که شامل فلزات خاص که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد دست یابند. به همین دلیل عکس تهیه شده از محل گویا نیست؛ و موجب عذر خواهی حقیر را میطلبد.
برای دیدن عکس در سایز اصلی اینجا کلیک کنید
راوی داستان ما کربلایی محمود مرادی همان پیر ترین بسیجی دهرم میباشد که قبلاً در سایت رزمندگان دهرم از او صحبت شده بود. در تکمیل صحبتهای ایشان از اطلاعات دقیق آقایان: سید ابراهیم شجاعی، شکرالله پورغلام و امرالله پورغلام کمک گرفته شده است.
علت اینکه سراغ ایشان رفتیم این است که جزء کارگرانی بوده که در آن آسیاب مشغول به کار بوده است و آن زمان به کسیکه در آسیاب کار میکرده آسیاب بان (آسیو بون) میگفتند بخاطر همین ایشان داستان را به صورت واقعی بیان میکنند.
تاریخچه قدیمیترین آسیاب دهرم بر میگردد به ۲۵۰ الی ۳۵۰ سال پیش بنام آسیاب بُرچی، بعد از آن آسیاب ملا سرداری یا ملا ابراهیم (مل ابریم) جعفری، بعد از آن آسیاب میونه یا آسیاب نو (حاج غلامحسن) و آسیاب سوم آسیاب حاج سید حسین،آخرین آسیاب آبی دهرم میباشد. اما نسل دوم آسیاب که با گازوئیل کار میکند و معروف به مکینه میباشد و هم اکنون هم پا برجاست و بنا به نیاز مردم از آن استفاده میکنند مکینه عباسعلی صفری میباشد؛ که بیشتر در موقع ماه محرم و برای تولید دلته جهت نذری ماه محرم به صورت رایگان برای مردم و حرمت این ماه راه اندازی میشود.
آسیاب از چهار قسمت اصلی تشکیل شده: ۱-تنور، که بوسیله سنگ طبیعی صیقلی رودخانه و ملات ساروج که تولید ساروج هم به عهده خودشان بوده است خود داستان بسیار جالبی دارد و به علت به درازا کشیدن موضوع از آن صرفنظر میشود. ضخامت دیوار آن پنجاه سانتی متر و اندازه فضای داخلی تنور به ارتفاع دو و نیم متر و شعاع داخلی آن که به صورت مدور ساخته شده دو متر میباشد تشکیل شده .۲- انبار گندم و جو و استراحتگاه آسیاب بان و مشتری به عرض دو و نیم و طول شش متر و ارتفاع دو و نیم متر که سقف آن با پوشش ساقههای بیشه، یا همان نی که بهم بافته شده روی تیرهایی از جنس تنه نخل و بعضاً تنه درخت گِز قرار میگیرد ۳- جدول (جذول) آب ورودی به تنور ۴- جدول (شی کش) خروجی آب از تنور. اجزا فنی داخل تنور که گندم را تبدیل به آرد میکنند به ترتیب از پایین به بالا تشکیل شده است از: خون، جنس آن چوب به شکل تخت و مربع مستطیل یک دسته مدور چوبی شبیه دسته بیل که معروف به پای آسیاب است به آن وصل است و جهت تنظیم سرعت آسیاب و نرم و زبر شدن آرد میباشد. هرچه دسته به سمت بالا کشیده میشده سرعت آسیاب بیشتر و آرد زبرتر میشد که این نوع آرد معروف به دِلته و مورد اسفاده گِمنه و یا حلیم قدیم و امروزه است. خون دارای یک فرو رفتگی است به اندازه کمیبزرگتر از لوله توپ جهت قرار گیری و ثابت و بدون حرکت ماندن. لوله توپ به صورت U در آن فیکس میشد، و به صورت ثابت که میله عمودی (موک) گرداننده در داخل آن قرار میگرفت و احتمالاً یکی از دلایلی که گنج یابها باعث تخریب محل این تنور و تنورهای مجاور شده اند جنس این لوله و میله بوده که بعد از این همه سال که در تماس باهم در چرخش بوده اند دچار ساییدگی و فرسایش نمیشده اند. پَرمشون، که جنس آن از چوب مخصوص (معمولاً از بید) و به شکل دایره است. در مرکز آن سوراخی کمیبزرگتر از قطر میله عمودی تعبیه شده تا میله عمودی درآن فیکس و مهار شود. محیط پرمشون به صورت فرو رفتگی به عمق پنج تا هفت سانتی متر دندانه دندانه در آورده شده و در این فرو رفتگیها چوبهای مدور شکل به طول سی سانتیمتر با فشار در این فاقها قرار داده تا هنگام برخورد آب درگیری لازم با آب صورت پذیرد و به صورت افقی روی میله نصب شده که بعد از برخورد سرعت بالای آب به دندانهها پَرمشون به حرکت در میآید. در راستای موک و در وجه بالای پَرمشون فاق دیگری در نظر گرفته شده. برای فرو رفتن میل در آن جنس میل از آهن میباشد و از داخل به نام کیویزه که در مرکز سنگ آسیاب پایینی میباشد عبور کرده و به سنگ آسیاب بالایی که به شکل دایره است اتصال پیدا میکند؛ این اتصال بوسیله پینی بنام سرتبر که در سوراخ وجه بالایی سنگ قرار گرفته است صورت میپذیرد، شکل هر دو سنگ دایره و به قطر شصت تا هفتاد سانتی مترو جنس سنگ طبیعی و بدون رگه که با دست به صورت مهارت خاصی تراشیده شده است. این دو سنگ که روی هم قرار گرفته اند، پایینی ثابت و بالایی متحرک میباشد. سنگ بالایی دارای زبانه (چُک چکو) میباشدکه هنگام چرخش سنگ این زبانه ضربه آرامیبه دریچه مخزن که دست ساز بوده میزند و آرام آرام نسبت به سرعت چرخش سنگ دانههای گندم یا جو روی سنگ و سپس از محیط اطراف به زیر سنگ رفته و تبدیل به آرد میشده. مخزن بوسیله ملات کاه و خاک رس مرغوب ساخته شده که دیواره داخلی آن با اندود خاک رس بصورت بسیار صیقلی پردازش صورت میگرفته است. بعد از اینکه در محفظه سنگ آسیاب آرد جمع میشود از دریچه خروجی که حتی الامکان باید در حد فاصل بین دو سنگ آسیاب قرارداده شود خارج شده و روی یک سطح شیب دار که از جنس چوب صاف میباشد هدایت شده و داخل مخزنی از جنس ملات خاک رس که بصورت چونوکو شکل گرفته است و داخل آن صاف و صیقلی میباشد؛ و بنام کته معروف است ریخته میشود. و از آنجا به کیسه صاحب گندم انتقال داده میشود. در آن زمان کیسهها دست بافت و از پشم گوسفند تهیه میشده است.
محل تماس کیویزه و میل همیشه در معرض گرم شدن و احیاناً شکسته شدن سنگ آسیاب پایینی و خراب شدن کیویزه و در نهایت غیر ایمن بودن محیط تنور برای اپراطور دستگاه میباشد. چون وقتی سنگ شکسته میشود تکههای سنگ با سرعت بالا و با نیروی گُریز از مرکز، به اطراف پرتاب میشود. این امر باید توسط اپراطور (آسیوبون) کنترل شده و منفذی را که جهت خنک شدن نقطه مورد نظر از آب ورودی به تنور در نظر گرفته شده؛ و اگر زمانی این منفذ مسدود شد آسیابون با یک (لاخه خومه) به صورت رفت و بر گشتی با دست زده و منفذ را باز کرده تا باعث گردش آب در محل تماس و خنک شدن میله شود. این منفذ تشکیل شده از یک لوله بسیار باریک ترجیحاً از جنس نی که بصورت مایل از روی لوله ورودی آب نصب شده و سر دیگر آن نزدک کیویزه بوده تا عملیات خنک سازی قسمت تماس صورت پذیرد. قابل توجه است که موقعیت قراگیری پَرمشون نسبت به آب ورودی باید نیم متر تا یک متر پایینتر باشد تا این اختلاف ارتفاع تولید فشار و سرعت آب ورودی به تنور را به همراه داشته باشد. نحوه خاموش و روشن شدن آسیاب با قطع آب و و صل آب کمیدورتر از آسیاب در محلی بنام دِنه صورت میگرفته است . وقتی گفته میشد دِنه را چپ کن اصطلاح خاموش کردن آسیاب؛ و وقتی گفته میشد دنه را باز کن اصطلاح روشن کردن آسیاب منظور بوده است. موقع خاموش کردن آسیاب باید به جهت امنیت حتماً سر تبر از شیار سنگ در آورده شود، تا اگر کسی آب را روی آسیاب باز کند سنگ نچرخد چون موقعی که سنگ بدون گندم و بدون فاصله و در تماس مستقیم با سنگ پایینی بچرخد باعث ساییدگی آجهای هر دو سنگ شده و از طرف دیگر اصطکاک ایجاد شده بین دو سنگ باعث خرابی و شکسته شدن سنگها میشود. اگر یکی از این اجزاء مجموعه که نام برده شد، دچار نقص فنی یا از کار افتاده میشد تعمیر کار ماهری که واقعاً در این کار بسیار هوشمند و دارای تخصص و تجربه بالا بوده در کمترین زمان ممکن نسبت به تولید قطعه نو یا تعمیر قطعه معیوب مبادرت کرده و باعث راه اندازی مجدد آسیاب شده این شخص که جا دارد در اینجا درود بفرستیم به روح بلند و صادق ایشان کسی نبود، جز محمد حسن قائدی پدر احمد قائدی کنونی.
نحوه پرداخت دستمزد به مالک آسیاب توسط مشتری: به علت کمبود پول نقد و یا نبود پول در بین مردم معامله کالا به کالا در آن زمان صورت میگرفته است که این امر هم از این قضیه مستثنی نبود. اگر گندم باشد شانزده یک یعنی اگر گندم مشتری شانزده قسمت شود یک قسمت آن سهم آسیاب میشد و پانزده قسمت دیگر سهم خود مشتری. اما آگر محصول جو باشد دوازده یک میباشد. نحوه پرداخت دستمزد آسیاب بان (آسیو بون) توسط مالک آسیاب پنج یک میباشد، که چهار قسمت سهم مالک آسیاب و یک قسمت سهم کارگر آسیاب میباشد که بنا به نیاز کارگر روزانه یا چند روزه پرداخت میشود. وقتی صحبت آز آرد جو میشود یعنی اینکه بعضی از مردم در آن زمان حتی گندم هم نداشتند تا از نان گندم استفاده کنند و مجبور بودند برای گذران عمر از نان جو استفاده کنند. که سطح توقع زندگی مردم درآن زمان و هم اکنون برای ما کمیجای فکر دارد آیا صفا و صمیمیت و شاد بودن و مهمتر از همه به هرچه داشتن قانع بودن در آن زمان با امروز قابل قیاس است؟!
اینقدر فاصله بین آدمها نزدیک بوده و احساس و عواطف بهم پیوند داشته اند که هیچ گونه قراردادی و یا شاهدی مبنی بر کارکرد آسیاب بان با مالک آسیاب در کار نبوده است، و حرف طرفین به عنوان سند و وجدان پاک و مبنای حساب دنیا و آخرت بوده است. در هیچ محفلی شنیده نمیشود که در آن موقع کسی با دیگری مشکل مالی داشته باشد. اعتمادی که بین مردم بخصوص مردم آن زمان دهرم حکمفرما بود سند معتبر امروز ماست که هیچ جا و هیچ کس عنوان نکرده که مشکل مالی و یا اخلاقی بین مردم دهرم اتفاق افتاده باشد.
آسیابهای دهرم کلیه حومه دهرم از جمله امام زاده شهید، خوراب، احمدآباد، منطقه دژگاه و عشایر اطراف آن، سید محمود، چاه شیرین،هادی آباد و عشایر دهرم را پوشش میداده است. بخاطر همین همیشه آسیاب شلوغ بوده و نوبت به سختی به شخص میرسید. گاهی نوبت به یک ماه هم کشیده میشد. و جا دارد اشاره کنم ضرب المثل معروف : آسیو به نوبت از همان زمان و همان مکان بین مردم رواج پیدا میکند. به قدری مردم به این مثال پای بند بودند که حتی اگر پسر صاحب آسیاب هم برای تهیه آرد مراجعه میکرد آسیاب بان به نوبت کارش را انجام میداد و هیچ شخصی به خود اجازه نمیداد تقاضای خارج از نوبت از آسیاب بان کند، حتی اگر خود صاحب آسیاب باشد (قابل تأمل دراین زمان). اوج شلوغی و ازدحام مردم برای تهیه آرد بیشتر در زمان کوچ عشایر به منطقه دهرم (قشلاق) اتقاق میافتاده است. به خاطر همین مردم سعی میکردند به هر طریق که شده قبل از کوچ عشایر به منطقه دهرم آرد مورد نیاز فصل پاییز و زمستان خود را تا حدودی از آسیاب تهیه کنند. در غیر اینصورت حتی تا یک ماه هم نوبت نمیشد و اگر کسی با کمبود آرد مواجه میشد مجبور بود از همسایههای خود قرض بگیرد تا در زمان خلوتی آسیاب آرد قرضی را عودت دهد.
موضوع امنیت آسیاب هم درآن زمان بسیار حائز اهمیت بوده است، به گونه ای که شبها جزء دغدغههای اصلی آسیاب بان بوده چون به موضوع امانت در آن موقع اهمیت خاص داده میشد. چه بسا راهزنان که شبها از کاروانسراها چیزی دستگیرشان نمیشد، فکر دستبرد از این مکان دور دست آبادی به سرشان میزده و گاهی اوقات ایجاد مزاحمت میکرده اند. به عنوان مثال جا دارد خاطره ای ازآسیاب بان را در این زمینه بیان کنم : یک روز نزدیکیهای غروب که آسیاب بان برای استراحت و صرف شام آسیاب را تعطیل میکند به آبادی میآید و چند ساعت بعد که بر میگردد میبیند که دزدها آمده اند و تمامیکیسههای گندم را خالی کرده اند؛ و تمام کیسهها را برده اند و تمامیجو و گندمها هرکدام سرجای خود تخلیه شده اند. یا بار دیگر به صورت زور گیری شب هنگام در تاریکی با تفنگ درگیر میشوند که موفق به انجام کار نمیشوند. نگهبانی شبها بیشتر روی بام انبار توسط آسیاب بان و دوست وی انجام میگرفته است.
ضرب المثل عامیانه دیگر که بیشتر امروزه در معاملات و جایی که بحث تجربه در میان باشد مردم از آن استفاده میکنند؛ ضرب المثل معروف: موی سفید سرم را که میبینی در آسیاب سفید نکرده ام در آن زمان و در راستای کار کردن در آسیابهای آبی نشأت گرفته است و این ضرب المثل بیانگر آن است که آسیاب بان در معرض گرد سفید آرد که قرا میگیرد خیلی زود موهای سرش سفید میشود و این کار سختی و تجربه خاص خود را میطلبد. کسیکه ادعای این ضرب المثل را در مورد خود دارد یعنی سالهاست که من در این کار تجربه دارم نه اینکه موی سفیدم در آسیاب در یک لحظه سفید کرده باشم (موی سفیدم بیانگر پختگی و تجربه ام است).
ضرب المثل معروف و پر کاربرد امروزی که بیشتر بعد از کشمکشها و در گیریهای دوستانه و لفظی و برای حل و فصل مشکل پیش آمده صورت میگیرد ضرب المثل: کمیصبر کن تا آب از آسیاب بیافتد است. کاربرد این ضرب المثل در آسیاب موقعی است که آب از آسیاب گرفته میشده و آسیاب بان میخواسته سر تبر را از سنگ آسیاب جدا کند در این هنگام مقداری آب که بعد از قطع شدن هنوز جریان داشته سنگ آسیاب آرام آرام چرخش داشته و به طور کامل توقف نکرده و دست زدن به آن خطر ناک بوده است. به همین خاطر به شخصی که قصد باز کردن سر تبر از سنگ را داشته گفته میشده که صبر کن تا آب کامل از آسیاب بیافتد و سنگ از حرکت بایستد آنوقت کارت را انجام بده. منظور از این ضرب المثل که در فرهنگ امروزی استفاده میشود این است که بذار تا اوضاع یه کم آرام بشه و سرو صدا فروکش کنه زمینه که فراهم شد میتوان با صحبت کردن موضوع را حل و فصل کرد.
ضرب المثل دیگری که معمولاً هنگام صدا زدن شخصی کاربرد دارد و صدای طرف مقابل را به هر دلیل نمیشنود، این است که گفته میشود انگار تو (داخل) آسیو کار میکنه که حالیش نمیشه. پس نشون میده که کسی که در آسیاب کار میکند در معرض صدا با دسی بل بالا قرار دارد و دچار کری زود رس میشود. به خاطر صدای بلند آسیاب وقتی میخواستند حرفی با آسیاب بان بزنند یا کنار گوشش با صدای بلند و یا در محیط بیرون از تنور با او صحبت میکردند.